نویسنده و پژوهشگر مطرح کرد؛
کاموس: «صاحبدلان»، مهمترین رویداد حال حاضر تئاتر دینی کشور است/ تئاتر دینی، در جریان اصلی تئاتر قرار نگرفته است
مهدی کاموس نویسنده و پژوهشگر میگوید عصاره دیپلماسی فرهنگی انقلاب اسلامی در حوزه تئاتر را باید در جشنوارههایی مثل رویداد «صاحبدلان» جستجو کرد.
به گزارش دبیرخانه رویداد صاحبدلان، مهدی کاموس نویسنده و پژوهشگر درتعریف تئاتر دینی و خاستگاه و رابطه دین و تئاتر بیان کرد: درباره نسبت دین و هنر نمایش، سه دیدگاه کلی وجود دارد؛ دیدگاه اول دیدگاه سنتی با پیشینه دیرینه است که معتقد است خاستگاه هنر نمایش؛ آیینهای دینی، مناسک دینی و رسوم ادیان و مذاهب است و از سوی دیگر خود دین نیز برای بیان عقاید و اجرای مناسک، به نمایش و پرفورمنس نیاز دارد و یک رابطه دوسویه است که از این بُعد نمایش ریشه در آیینهای دینی دارد. در این دیدگاه فلسفه تئاتر با فلسفه ادیان همگرا و یکسان است و هر دو در دو سوی یک طیف قرار دارند. یکسو تزکیه و آرامش و از سوی دیگر انقلاب و بیداری و تحول روحی است. در این دیدگاه سنتی تئاتر در نهایت استعارهای از عقاید، مناسک، تجربهها و عواطف دینی و پیامدهای آموزههای ادیان در زندگی است.
او ادامه داد: نگاه دیگر این است که ما ژانری تحت عنوان تئاتر دینی نمیتوانیم داشته باشیم، در این دیدگاه مدرن، تئاتر انسان محور است و فلسفه تئاتر دعوت به تماشای «من» ودر نهایت جامعه انسانی است. در این دیدگاه دین در پیدایش نمایش و تئاتر نقشی ندارد، بلکه این تئاتر است که دین را ابژه خود قرار میدهد و به رد و قبول یا نقد آن میپردازد. در این رویکرد یا باید بگوییم همه تئاترها دینیاند، چون تمام تئاترها به هر حال وجودی از رابطه انسان با خدا – نفیا یا اثباتا- را بیان میکنند. در این صورت دیگر تفکیک ژانری معنا ندارد و به همین خاطر نمیتوانیم بگوییم تئاتر دینی وجود دارد. مگراینکه بگوییم ما تئاتر معنوی یا تربیتی داریم که معنویت یا اخلاق اینجا حاکم است.
کاموس همچنین افزود: نگاه سومی نیز در این میان وجود دارد که میگوید تئاتر دینی، تئاتر تاریخ دین است و آنچه که ما مطرح میکنیم از تئاتر دینی در واقع تاریخ دین است و بیان تاریخ دین در قالب نمایش؛ در این شکل میتوانیم اسم آن را تئاترتاریخی دینی بگذاریم مانند نمایش قصص انبیا، روایتهای تاریخی مربوط به قدیسان، شهدا و امامان معصوم که جنبه تاریخی دارند.
این پژوهشگرعرصه تئاتر همچنین درباره تقسیمبندیهای تعاریف تئاتر دینی و گونههای مختلف آن اظهار کرد: در تقسیمبندی تعاریف تئاتر دینی دو رویکرد کلی وجود دارد؛ بسیاری فقط به دلیل اینکه در ظاهر یک نمایش، شخصیت اصلی یکی از شخصیتهای تاریخی دینی یا به طور کلی شخصیت دینداری است؛ عنوان تئاتر دینی را روی آن میگذارند؛ مثلا درباره حضرت موسی(ع) نمایشی اجرا میشود و میگویند تئاتر دینی است یا چون شخصیت اصلی دیندار است و مناسک دینی انجام میدهد، تئاتر را دینی تلقی میکنند. عدهای دیگر چون رویدادهای نمایش در یک مکان دینی اتفاق میافتد به آن تئاتر دینی میگویند، مانند اینکه مکان وقایع نمایش در مکه مکرمه یا در کلیسا یا مسجد باشد، عده دیگر میگویند اگر نمایش روایت رخدادی دینی باشد، آن نمایش دینی محسوب میشود. در نگاه دیگر چنانچه مضمون و درونمایه اثر اخلاقی یا منطبق بر یک آموزه دینی داشته باشد آن را تئاتر دینی تلقی میکنند. این رویکرد به ظهور ابعاد دین مانند عقاید، تجربهها، مناسک و غیره در نمایش معتقد است. در این رویکرد تئاتر دینی تاریخی، تئاتر دینی اخلاقی، تئاتر دینی عرفانی، تئاتر دینی تربیتی و ... تفکیک میشوند. در رویکرد دوم الزاما نباید ظواهر یک نمایش، دینی باشد بلکه باید روح و گفتمان اثر و تاثیری که در مخاطب میگذارد، منطبق با جوهره ادیان باشد.
کاموس توضیح داد: در این رویکرد کلی اگر نمایشی مخاطب را به یاد خدا بیندازد و خاصیت ذکر پیدا کند و آن نمایش ما را یاد خدا یا یاد یک فعلی که خداوند دستور داده است مثل مسائل اخلاقی یا مسائل عرفانی بیاندازد ما به سمت تئاتر دینی رفتهایم.
کاموس با تعریفی از تئاتر دینی گفت: اما به نظر من تئاتر دینی، اثری است که در چهار بُعد گفتمان، فرم و ساختار، اجرا و در نهایت پیامد و تاثیر بر مخاطب، برخاسته از تفکر دینی باشد. منظور از تفکر دینی، تفکری است که عقل وحیانی را در کنار تجربه و دانش بشری برای سعادت انسان واجب بداند و عالم غیب را بپذیرد و وحی را الویت دهد. بنابراین تئاتر دینی، تئاتری است که در مرتبه اول گفتمان و ایدئولوژی پنهان در امر زیبا و هنر آن برخاسته از تفکر دینی باشد و مخالف تفکر وحیانی، عالم غیب، دنیای پس از این دنیا،رستاخیز و معاد نباشد.
او ادامه داد: اما تئاتر دینی در فرم و ساختار نیز باید مبتنی بر تفکر دینی باشد مثلا ادعای تئاتر دینی با فرم و ساختار نمایش ابزورد یا رقص باله سازگاری ندارد. این بُعد تمایز آفرین را در تئاترهایی با رویکرد مارکسیستی و نئو مارکسیستی میتوان بررسی کرد که مثلا تئاترهایی با رویکرد نئو مارکسیستی به عدالت یا سرمایهداری نمیتوانند به بهانه عدالتخواهی یا ضد سرمایهداری ادعای تئاتر دینی داشته باشند.
کاموس درباره بُعد سوم تئاتر دینی از دیدگاه خودش گفت: تئاتردینی دراجرا و ظاهر نیز نباید برخلاف آموزههای دینی باشد، یعنی رعایت تفکر دینی در اجرا نیز ضروری است. مثلا نمیتوان به بهانه ساختن گفتمان دینی در فرمی سازگار با تفکر دینی آنچه را در عقاید یا احکام دینی نهی شده است را انجام داد یا بیان و ترویج کرد. یکی از دشواریهای تئاتر دینی در پرداختن به ضد قهرمان و شخصیتهای بیدین یا به اصطلاح منفی و سیاه نمایش است.
این نویسنده ادامه داد: اما پس از اینکه بپذیریم در اجرا آموزههای دینی رعایت میشود، تئاتر دینی باید پیامد برقراری ارتباط انسان با خدا را همراه داشته باشد. یعنی بین ناسوت و لاهوت پل بزند و من تماشاگر وقتی تئاتر را میبینم لحظاتی از این دنیا کنده شوم و در واقع به دنیای دیگر و به خدا متوجه شوم. در اینجا مسئله تزکیه و از سوی دیگر انقلاب روحی مطرح است.
او افزود: روشن است که دو بُعد گفتمان و پیامد در تئاتر دینی وابسته به دو بُعد رعایت امر زیبا در فرم و ساختار و تاثیر اجرا در تئاتر است.
کاموس در پاسخ به این سوال که وضعیت تئاتر دینی در داخل کشور در حال حاضر چگونه است، اظهار کرد: واقعیت این است که زیست تئاتر دینی در کشور ما متناسب باجامعه دینی مردم ایران نیست. جامعهای که غالب مردم آن تفکر دینی دارند، در بدنه تئاتر کمتر دیده میشوند. در واقع با بیان تئاتر دینی در ایران دو تصویر در ذهن ما شکل میگیرد؛ یکی تعزیه و دیگری تئاتر مناسبتی که در مناسبتهای مذهبی اجرا میشود. در میان اینها بارقههایی از تئاتر دینی وجود دارد که گاهی در جشنوارهها دیده میشود که به نظر من عدم سیاستگذاریهای فرهنگی مستمر و دقیق منجر به این آسیب شده است در حالی که اگر بررسی کنیم میبینیم که در تئاتر بدنه و در تئاتر تفکر که در سالنهای حرفهای اجرا میشوند، معمولا سه بازنمایی از رابطه دین و تئاتر دیده میشود. یکی تئاتر تاریخی است که در مناسبتها اجرا دارد. دیگری تئاترهای عرفانی است مثلا از سهروردی، عطار و مولانا که از دین بازنمایی عرفانی میشود و دیگری نیز بازنمایی سیاسی است که معمولا به بحث رابطه دین و سیاست میپردازد.
این هنرمند تاکید کرد: در وضعیت تئاتر کنونی، سه بازنمایی از تئاتر دینی داریم یکی تئاتر تاریخی، دیگری تئاترعرفانی و تئاتر سیاسی. اما مسئله وضعیت تئاتر دینی این است که اندک هستند یعنی جریان نیستند؛ تنها چیزی که درحال حاضر در حوزه تئاتر دینی ما جریان است رویداد تئاتر صاحبدلان است و با یک فاصله جشنواره تئاتر رضوی و غیره نیز دیده میشوند. مهمترین رویداد حال حاضر تئاتر دینی که ادامه دارد رویداد تئاتر صاحبدلان است که همه شاخهها را در نظر گرفته است. آیینی، سنتی، دینی تا صحنه تا نمایشنامهنویسی و... که دو سالی است به سمت تئاتر بینالمللی دینی رفته و با کشورهای مسلمان نیز وارد ارتباط شده است و این کار را انجام میدهد.
کاموس با اشاره به این که باید دیپلماسی فرهنگی انقلاب اسلامی را در جشنوارهها جستجو کنیم، اظهار کرد: به نظرم عصاره دیپلماسی فرهنگی انقلاب اسلامی در حوزه تئاتر را باید در رویدادهایی مثل صاحبدلان جستجو کنیم، ولی متاسفانه کمترین توجه به همین دیپلماسی فرهنگی انقلاب اسلامی شده است. بسیاری از جشنوارههای تئاتری جریانهای اصلی تئاتر کشور ما را شکل نمیدهند. متاسفانه تعداد جوایز در جشنوارههای تئاتری ما از تعداد گروههای تئاتری فعال بیشتر است و این اتفاق عجیبی است. مرکز هنرهای نمایشی در سال گذشته فقط ۵۹ جشنواره برگزار یا حمایت کرده است که اگر هر جشنواره به ۲۰ نفر جایزه داده باشد، تعداد جوایز از تعداد ۹۶۸ گروه تئاتری ثبت شده بیشتر میشود. ما اگر چند جشنواره بزرگ و جامع داشته باشیم که تفکر انقلاب اسلامی را به جریان اصلی تئاتر کشور تبدیل کند در سیاستگذاری فرهنگی منطبق با فرهنگ ملت ایران موفق میشویم.
او درپایان گفت: با توجه به استقبالی که مردم از تئاتردینی میکنند، متاسفانه سرمایهگذاری لازم روی آن انجام نشده و آنطور که باید این تئاتر، در جریان اصلی تئاتر کشور قرار نگرفته است؛ در حالی که جریان اصلی تئاتر در ایران چه در حوزه نمایش و پرفورمنس چه در حوزه تئاتر تفکر هر دو باید دینی و منطبق با فطرت و تاریخ انسان ایرانی، تاریخ اجتماعی ملت ایران باشد که از قبل از اسلام دیندار بودند و بعد از اسلام نیز به دین اسلام آمدند و اکثرا مذهب تشیع را انتخاب کردند. اما میبینیم آنچه که هویت ساز مردم و ملت ایران است جریان اصلی نیست و به رویدادهایی مانند صاحبدلان خلاصه شده است.